طنز...
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 براي گرفتن وام بايد به 2 سوال پاسخ بدي : 
1- شب جمعه شما لباس خانم رو در مياري يا خودش؟ 
مشتري : من در مي يارم 
رئيس بانک: حالا سوال 2 : کارتون که تموم شد کي لباس رو تنش میکنه؟ 
مشتري: خودش... 
رئيس بانک: متاسفم وام به شما تعلق نمي گيره !!! 
مشتري: چرا ؟ 
رئيس بانک: چون خرتون که از پل گذشت پول ما رو هم دیگه نمي دي !!! 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
یکی از دوستام خیلی سال پیش وقتی برای اولین بار سکس کرده بود خیلی خوشحال بود.. 
میگفت همش اون لحظه ها جلو چشش بود.. 
یه بار بالای پشت بام تو پشه بند با پدرش خوابیده بودن.. 
خواب سکسش با دختره را میدیده دستشو میبره تو شورت باباش.. 
میگفت همون لحظه از خواب پریدم.. 
باباشم از خواب میپره دست پسرشو از تو شورتش در میاره داد میزنه : 
..اوی داری چه غلطی میکنی؟؟؟ 
این دوست ما هم خودشو میزنه به خواب.. 
باباهه هم بلند میشه جاشو بر میداره میره پایین بخوابه.. 
تو همین حال میگه: 
پسره معلوم نیست روزا چه گوهی میخوره که شبها از این خوابها میبینه.. 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
یه دوس دختر داشتم قدیم قدیما اسمش ((نسیم)) بود؛ 
تازه دوس بودیم کلی تیریپ لاو و رودروایسی 

یه شب اس داد من برم بخوابم؟ 
من فرستادم: 
به کجا چنین شتابان؟ 
دیدم جواب داد: 
کون از نسیم برسید.... 

من هنگ کردم فکرکردم زده خط اس سکسی نوشتم: 

قربون کون رسیدش بشم! 

بعد دیدم انگلیش نوشته: 
ببخشید کیبورد پارسی ندارم منظورم ادامه شعرت بود: (( گون از نسیم پرسید!)) 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
مقدمه : ما ایرانیا بعضی وقتا وقتی کلمه ای جا میندازیم میگیم اون کلمه رو خوردی . 
استاد فیزیک میخواست بحث کیرشهف رو درس بده بعد حضور و غیاب امده پا تخته و میگه امروز می خوام قانون شهف رو بگم ، دختره پا شده میگه استاد کی.... شو خوردی استاده رو میکنه به دختره و میگه من این یک بارو خوردم تو که تا عمر داری باید بخوری 
عجب استادی؟! 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
لای پام عرق سوز شده بود شرت نپوشیده بودم عصرش بازی فوتسال جام رمضان داشتیم رفتیم سالن ! 
سالن کیپ کیپ جمعیت یه گوشه سالن رفتیم واسه تعویض لباس منم حواسم نبود شرت پام نیست یه آن شلوارمو کشیدم پایین دیدم جمعیت شروع کردن سوت زدن 

فکر کردم گلی چیزی زدن 
برگشتم تو زمینو ببینم دیدم بازیکنا وسط سالن پهن شدن یه آن به نیم تنه پایین نگاه کردم دیدم ..... 
بعد اون تو همه مسابقات تشویقم میکنن 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
یه چند روزی میشد که با سرد شدن هوا و زمین خردن این و اون همش این جک میومد تو ذهنم( ترکه جلو مدرسه دخترونه میخوره زمین و برا اینکه ضایع نشه میگه: حرکتو داشتین؟؟!!) تا اینکه 2 روز پیش وقتی تاکسی جلو دانشگاه نگه داشت و من با یک تریپ خفن در حد تام کروز ازش پیاده شدم اولین قدمی که برداشتم سر خردمو با کمر اومدم زمین!!! سرمو بالا گرفتم دیدم 3 تا دختر بالا سرمن... یکیشون گفت اقا حالتون خوبه؟ منم چون هنوز گیج بودم و درد شدیدی در کمر و باسن احساس میکردم ناخوداگاه گفتم: حرکتو داشتین؟؟؟!! اینا اصن نفهمیدن من چی گفتم ولی خودم زدم زیر خنده... بیچاره ها فک کردن من ضربه مغزی شدم...!!! 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
زن به شوهر: میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم، من یه ماه هست که حاملم! 
مرد: خودت از پنجره میپری بیرون یا من بندازمت؟ 
زن: چرا اونوقت؟ 
مرد: واسه اینکه منم میخوام یه حقیقتی رو بگم! 
زن: چه حقیقتی؟ 
مرد: من ۴ سال پیش رفتم دکتر کلاً سیستمم رو تعطیل کردم!! 
- در اینجا زن میرود و خود را بسیار مسالمت آمیز از پنجره به بیرون پرت میکند!! 
و پس از پرت شدن زن ; مرد لبخندی زد و گفت عجب دروغه موثری ! ¡ 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
این سامان گلریز اومده شبکه سه میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهییه کنن 

حالا مواد اولیه اش چی بود 

گوشت بوقلمون دودی 
پنیر پیتزا 
نون تست 

مرتیکه دانشجو ندیده :|::|:| 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
کارآموزی زنان تو بخش زایشگاه بودیم، مادر و بردیم رو پوزیشن(تخت مامایی) استاد گفت فرجی تو بچه رو بگیر، آقا از شانس گند ما سر بچه گیر کرد، اگه بچه نمیومد کارآموزی و افتاده بودم، آقا ما شروع کردیم مادر و تشویق به زور زدن کردن و اونم درست زور نمی زد،اینقدر استرس گرفته بودم و مشغول بودم که یه دفعه با ضربه استاد به پشتم و خنده بقیه دانشجوها به خودم اومدم، استاد گفت: فرجی چته؟ مواظب باش خودت نزایی.... 
دیدم من حواسم نبوده اینقدر غرق کار بودم که خودم هم داشتم با مادر زور می زدم، هنوز وقتی یادم میاد خجالت می کشم 
Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy Very Happy 
پسره قیافش 99٪ از جوش و آکنه و 1٪ درصد از پشم تشکیل شده... با یه داف دوست شده... اومده تو مسنجر بهم میگه: داداش به نظرت دختره برا من کم نیس؟ نیم رخ خوبی نداره به نظرم... 
اعتماد به نفسش تو حلقم جا نمیشه !!! 


 

 

 







-

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.