یه روز یه ترکه....
 
لینکستان
 
درباره ما


مهران
با سلام خدمت همه ي بازديدگننده هاي خشگل و خوشمزه! من اين وبلاگ رو در تاريخ 1390/11/08 ايجا د كردم و هدفم جمع آوري جديدترين مطالب انتشار شده در اينترنت هستش.از جمله عكس ، خبر ، داستان ، موزيك ، جك و اسمس و ..... در واقع اين وبلاگ يه وبلاگ تفريحيه و اميدوارم از بودن در اين وبلاگ لذت كافي رو ببريد. هميشه شاداب باشيد و خشگل و از همه مهمتر خوشمزه. با تشكر،مدير وبلاگ ، مهران.
ایمیل : ReMe_love@ymail.com



 

 یه روز یه ترکه ....





اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛ 

خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛ 

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت زندگی کنیم 



یه روز یه رشتیه...





اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛ 

برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛ 

اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد 



یه روز یه لره... 





اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛ 

ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد 



یه روز یه قزوینی یه... 





به نام علامه دهخدا ؛ 

از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد 





یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی 






تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛ 

حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم 

این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند 

پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه 
شاید قدیمی باشه ولی جالبه، ارزش خوندن داره

 

 

 







 هموطن-طبيعتا'' 2 ساعت در روز براي خوردن غذا لازم است كه در كل 30 روز ميشود. 
پس 96 روز باقي ميماند.اگر داوطلبي در كنكور قبول نشد هيچ تقصيري نداردچرا كه سال فقط 365 روز است.در حالي كه: 
1) سال 52 جمعه داريم و ميدانيد كه جمعه ها فقط براي استراحت است به اين ترتيب 313 روز باقي ميماند. 

2) حداقل 50 روز مربوط به تعطيلات تابستاني است كه به دليل گرماي هوا مطالعه ي دقيق براي يك فرد نرمال مشكل است.بنابراين 263 روز ديگر باقي ميماند. 
3) در هر روز 8 ساعت خواب براي بدن لازم است كه جمعا'' 122 روز ميشود. بنابراين 141 روز باقي ميماند. 
4) اما سلامتي جسم و روح روزانه1 ساعت تفريح را ميطلبد كه جمعا'' 15 روز ميشود.پس 126 در روز باقي ميماند. 
5) طبيعتا'' 2 ساعت در روز براي خوردن غذا لازم است كه در كل 30 روز ميشود. پس 96 روز باقي ميماند. 
6) 1 ساعت در روز براي گفتگو و تبادل افكار به صورت تلفني لازم است. چرا كه انسان موجودي اجتماعي است.اين خود 15 روز است.پس 81 روز باقي ميماند. 
7) روزهاي امتحان 35 روز از سال را به خوداختصاص ميدهند. پس 46 روز باقي ميماند. 
 تعطيلات نوروز و اعياد مختلف دست كم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقي ميماند. 
9) در سال شما 10 روز را به بازي ميگذرانيد.پس 6 روز باقي ميماند. 
10) در سال حداقل 3 روز به بيماري طي ميشود و 3 روز ديگر باقي است. 
11) سينما رفتن و ساير امور شخصي هم 2 روز را در بر ميگيرند. پس 1 روز باقي ميماند. 
12) 1 روز باقي مانده همان روز تولد شماست.چگونه ميتوان در آن روز درس خواند؟!! 

نتيجه ي اخلاقي: پس يك داوطلب نرمال نميتواند اميدي براي قبولي در دانشگاه داشته باشد.

 

 

 







 "زاغکی قالب پنیری دید"

از همان پاستوریزه های سفید! 

پس به دندان گرفت و پرواز کرد 

روی شاخ چنار مأوا کرد 

اتفاقا ازان محل روباه 

می گذشت و شد از پنیر آگاه 

گفت: اینجا شده فشن تی وی! 

چه ویوئی! چه پرسپکتیوی! 

محشری در تناسب اندام 

کشته تیپ توست خاص و عوام! 

دارم ام پی تریّ ِ آوازت 

شاهکار شبیه اعجازت 

ولی اینها کفاف ما ندهد 

لطف اجرای زنده را ندهد 

ای به آواز شهره در دنیا 

یک دهن میهمان بکن ما را! 

زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر! 

آن همه حیله کرد بی تاثیر 

گفت کوتاه کن سخن لطفا! 

پاس کردم کلاس دوم من! 

 

 

 

 







 از این پس بعد از مرگتان هم لذت سوار شدن به مرسدس بنز را نمی چشید ! 
طرح جدید ایرانخودرو برای تقصیم عذاب قبر و کشاندن آن به داخل آمبولانس نعش کش ! 



 
 
 

 

 







 تارهای صوتي خانم‌ها از تارهای صوتی آقايان کوتاهتر است، 
تن صدای آقايان بم تر است و خونشان غليظ تر! 
تعداد نفس‌های خانم‌ها در واحد زمان بيشتر است اما تنفس آقايان عميق‌‌‌تر است، 
استخوان‌های مردها بلندتر است و ماهيچه‌هايشان آمادگی بيشتری برای چاق شدن دارد، 
در عوض در زير پوست خانم‌ها ذخيره چربی بيشتری وجود دارد، در نتيجه طاقت آنها در هنگام گرسنگی نسبت به مردها بيشتر است! 
اين روزها در هر گوشه و کنار با نوشته‌هايي رو به رو مي‌شويم که به تفاوت ميان زن و مرد اشاره دارند، اما به نظر من گرچه تفاوت‌های فيزيکی جالبند اما دانستن تفاوت‌های روانی زن و مرد، بيشتر مي‌تواند به ما کمک کند تا ارتباط مؤثری با يكديگر برقرار کنيم و توقعات يکسان و مشابهي از 
يکديگر نداشته باشيم. 

 



 

 

 

بقيه ش تو ادامه مطلب....







 ـ تفریح با ناظمین زحمتکش مدرسه 

 

 

ـ اظهار محبت و دوستی به بعضی از عابرین محترمی که شانس عبور از زیر پنجره کلاس ما رو داشتند! 

 

 

خوب بعد از این همه ماجرا آدم باید یک فکری هم واسه شب امتحانش بکنه دیگه... نه؟ 

 

 

اما بعضی وقتها هر چقدر هم که زرنگ باشی تمهیداتت با شکست روبرو میشند و باید به فکر چاره افتاد... ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است... 

 

 

 

 







 دو جوان ترک، مجله ای مدرن، برای زنان مسلمانی که به فکر مدهای جدید هستند، راه اندازی کرده اند. 

به گزارش روزگار نو (rouzegareno.ir)، "ابراهیم بوراک بیرر" 31 ساله، پس از دیدن عکس های مجله ای که در آن افرادی تغییر جنسیت داده بودند، تصمیم به راه اندازی مجله ای در استانبول کرد تا با برهنگی رقابت و مبارزه کند. 

وی همراه با دوستش "مهمت ولکان اتای" 32 ساله، مجله ی به نام "الا" را راه اندازی کرده اند که مجله ی مد مدرن برای محجبه ها است. 

"الا" که کلمه ای ترکی است و به معنای زیباترین زیباترین است، تنها مدل هایی را با روسری نشان می دهد و تنها لباس هایی را تبلیغ می کند که با سنت های اسلامی تطابق دارد. 

"بیرر" می گوید: مجله های وگ، ال، کازموپلیتان و ماری کلر،همگی در مورد مسائل جنسی و برهنگی است. 

وی می افزاید: شعار انها این است که برهنگی باعث فروش می شود، اما ما میلیون ها زن در جهان داریم که معقدند که مد می تواند متفاوت شد. 

با وجود اینکه تنها 6 شماره از این مجله منتشر شده است، اما بسیار موفق ظاهر شده و تیراژ آن چندین برابر شده است. 

این مجله هم اکنون 30 هزار تیراژ دارد و همچنین 5000 مشترک در خارج از کشور دارد. 

1500 نسخه از این ملجه به المان فرستاده می شود که نشان دهنده ی محبوبیت این مجله در بین مهاجران ترک در المان است. 

به همین دلیل، بیرر و اتای می گویند که فکر می کنند که نسخه ی آلمانی این مجله در اینده منتشر شود. 

"بیرر" می گوید: این مجله، مجله ای برای مسلمان نیست بلکه برای تمام زنان است، چراکه مبارزه با برهنگی برای همه زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. 

مجله ی المانی رادیکال این مجله را مجله ی "وگ" محجبه ها توصیف کرده است. 

 




 







 وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم كه دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی... 
وقتی كه 20 سالت بود و من بهت گفتم كه دوستت دارم... 
سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این كه منو از دست بدی وحشت داشتی... 
وقتی كه 25 سالت بود و من بهت گفتم كه دوستت دارم .. 
صبحانه مو آماده كردی وبرام آوردی ... پیشونیم رو بوسیدی و گفتی بهتره عجله كنی... داره دیرت می شه... 
وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم...بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری بعد از كارت زود بیا خونه... 
وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم كه دوستت دارم 
تو داشتی میز شام رو تمیز می كردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه كه بری تو درسها به بچه مون كمك كنی 
وقتی كه 50 سالت شد و من بهت گفتم كه دوستت دارم تو همونجور كه بافتنی می بافتی بهم نكاه كردی و خندیدی... 
وقتی 60 سالت شد بهت گفتم كه چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... 
وقتی كه 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی كه روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو كه 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود.. 
وقتی كه 80 سالت شد ..این تو بودی كه گفتی كه من رو دوست داری... نتونستم چیزی بگم...فقط اشك در چشمام جمع شد 
اون روز بهترین روز زندگی من بود...چون تو هم گفتی كه منو دوست داری 
به كسی كه دوستش داری بگو كه چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی ، چون زمانی كه از دستش بدی، مهم نیست كه چقدر بلند فریاد بزنی ، اون دیگر صدایت را نخواهد شنید...

 

 

 







 دست کودک ۱۶ ماهه که در چرخ گوشت گیر کرده بود توسط نیروهای آتش نشانی تهران از داخل چرخ گوشت بیرون آورده شد. 

آخي،طفلي،بچه ي به اين بانمكي.دلم كباب شد،شمام اگه دل و دماغشو ندارين نگا نكنين...

عكس ها رو تو ادامه مطلب گذاشتم كه چش همه بهشون نيفته،خاك بر سر مامانش....

 

 

 

 







 رستوران شگفت انگیز در نزدیکی آبشاری در Villa Escudero در فیلیپین، خاطره ی به یاد ماندنی را از یک ناهار دلپذیر به یادگار خواهد گذاشت. 

غذای محلی خوشمزه بر روی نیمکت هایی از جنس بامبو درست در سمت راست آبشار سرو می شوند. آب زلال به آرامی بر روی پاهای مشتریان حرکت می کند. 


 
 
 
 

 

وقت كردين يه سر برين،جالبه...

 

 

 

 







 


 

ترجمه متن زیبا و پرمعنی فوق را به فارسی هم بخوانید : 

ابتدا به شدت سعی داشتم تا دبیرستان را تمام کنم و دانشکده را شروع کنم، 
سپس به شدت سعی داشتم تا دانشگاه را تمام کرده و وارد بازار کار شوم، 
بعد تمام تلاشم این بود که ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم، 
سپس تمام سعی و تلاشم را برای فرزندانم بکار بردم تا آنها را تا حد مناسبی پرورش دهم، 
سپس می تونستم به کار برگردم اما برای بازنشستگی تلاش کردم، 
اما اکنون که در حال مرگ هستم، 
ناگهان فهمیده ام که فراموش کرده بودم زندگی کنم 

لطفا اجازه ندهید این اتفاق برای شما هم تکرار شود. 
قدردان موقعیت فعلی خود باشید و از هر روز خود لذت ببرید. 

برای به دست آوردن پول، سلامتی خود را از دست می دهیم 
سپس برای بازیابی مجدد سلامتی مان پول مان را از دست می دهیم 
گونه ای زندگی می کنیم که گویا هرگز نخواهیم مرد 
و گونه ای می میریم که گویا هرگز زندگی نکرده ایم ...
 
 
 
 






 یه هر دختری که می‌رسید بوق می‌زد، اون‌وقت پشت پرایدش هم نوشته بود: السلام‌علیک‌یا‌فاطمه‌الزهرا(ع).

 

**************

خدا به فرشته ها شعور داد 
بدون شهوت، 

به حیوان ها شهوت داد 
بدون شعور 

و به انسان 
هر دو را، 

انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند 
از فرشته ها بالاتر است، 

و انسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند 
از حیوان.....پـسـت تر!!! 

 

 

**************

خانم‌ها ریش ندارند اما - بعضی‌های‌شان - بهتر از آقایان تیغ می‌زنند!

 

**************

به‌تر است فوتبال دنیا را کلاً تعطیل کنند و به‌جاش بارسا و رئال ماهی یک‌بار بازی کنند با هم! 
 

**************

سیب از درخت افتاد ... ستاره از آسمان ... تو از دماغ فیل ... 
ومن از پل صراط گاهی فرقی نمیكند از كجا... سرنوشت مشتركی ست سقوط 
 

**************

كاش ميشد بعضي ادمارو هم شبا ساعت 9 گذاشت دم در

 

 

 

 







 

راهبه ای در یک صومعه بسیار منطقی فکر میکرد و به همین سبب به خواهر منطقی معروف شده بود. 
شبی به اتفاق راهبه دیگری به صومعه مراجعت میکردند که متوجه شدند مردی آنها را تعقیب میکند. دوستش پرسید چی فکر میکنی ؟ 
گفت منطقی است که فکر کنیم او در صدد است به ما تجاوزکند. 
دوستش گفت حالا چیکار کنیم؟ گفت منطقی است که از هم جدا شیم، هر دوی ما را که نمیتواند تعقیب کند. 
جدا شدند و دوستش سراسیمه خود را به صومعه رساند در حالیکه مردک بدنبال خواهر منطقی رفت بعد از مدتی خواهر منطقی هم وارد شد، و ماجرا را تعریف کرد. 
گفت مردک به من نزدیک شد و من منطقی دیدم که دامن خودم را بزنم بالا دوستش پرسید او چی کار کرد ؟ 
گفت او هم شلوار خود را کشید پایین. پرسید خب، بعدش چی شد؟ گفت خب، نتیجه منطقی این شد که من با دامن بالا زده خیلی سریع تر میتوانستم بدوم تا اون که شلوارش پایین بود و به این ترتیب تونستم از دستش در برم بیام اینجا...
                                       
 
 
 
.






 نخستین دوره مسابقه رقص زرتشتیان با آرمان استعداد يابي در جامعه زرتشتيان در یزد برگزار شد مسابقه رقص شامگاه شنبه 25 تیر ماه 1390 با همکاری انجمن زرتشتیان کوچه بیوک و در سالن این محله برگزار شد در نخستین دوره 28 نفر از شهرهای مختلف ایران در رده انفرادی و 4 گروه هم در رده تیمی حضور داشتند و هنر خود را به نمایش گذاشتند قضاوت این دوره از مسابقات بر عهده خانمها کارینه منوچهریان و روبینا بارسقیان دو داور بین المللی بود.رقص کلاسیک بنام ژیلا با موسیقی از استاد جواد معروفی توسط روبینا بارسقیان داور این دوره اجرا شد. 



 







 


عکسهای مجری زن شبکه های ماهواره ای درتهران










 چندی پیش اخباری به دست آمد مبنی بر این که پسر بزرگتر محمود احمدی نژاد یعنی مهدی، در حال تحصیل در شعبه دانشگاه شریف واحد کیش در مقطع دکترا می باشد. 
پس از پیگیری های انجام شده معلوم گردید که هزینه تحصیل تمامی رشته های دکترا در واحد کیش دانشگاه شریف نزدیک به 20 میلیون تومان(در هر ترم) می باشد . 

 

 

بنابر ادعای دی نیوز محل سکونت مهدی احمدی نژاد نیز در یکی از بهترین مکان های جزیره کیش بوده و در همین برج نیز دو واحد برای همراهان پسر رئیس جمهور تهیه شده است. 
این شرکت که محل زندگی مهدی احمدی نژاد را تهیه دیده است از بزرگترین موسسات و پیمان کاران جزیره کیش بوده، همچنین اخبار تایید نشده ای از تحصیل همسر مهدی احمدی نژاد(دختر اسفندیار رحیم مشایی)در این واحد حکایت دارد. 
این درحالی است مهدی احمدی نژاد مراسم عروسی خود را بدون تشریفات برگزار کرده بود و در آن تنها از چند ده نفر محدود، دعوت کرده بود.







 

تو خاموشي خونه خاموشه 

شب آشفته گل فراموشه 

بخواب که امشب پشت اين روزن 

شب کمين کرده رو به روي من 

تب آلوده تلخ و بي کوکب

شب شب غربت شب همين امشب 

لاي لايي من به جاي تو شکستم 

تو نبودي من به سوگ غم نشستم 

از ستاره تاستاره گريه کردم 

از هميشه تا دوباره گريه کردم 

لالالالا آخرين کوکب

لباس رويا بپوش امشب 

لالالالا اي تن تب دار 

اشکامو از رو گونه هام بردار 

لالالالا سايه ي بيدار 

دست مهتابو دست من بسپار 








فرزند عزیزم

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، 
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم 
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است 
صبور باش و درکم کن 
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم 
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم... 
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن 
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر 
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو 
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.... 
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم،عصبانی نشو..روزی خود میفهمی 
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم،خسته و عصبانی نشو 
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم 
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم 

فرزند دلبندم،دوستت دارم


پیدا کردن شماره تلفن خود با ماشین حساب!

ابتدا یك ماشین حساب آماده كنید تا با هم پیش رویم.ماشین حساب موبایل هم می شود. 

۱.هفت رقم شماره ی تلفن خود را در نظربگیرید. 
۲.حالا سه رقم اول آن را وارد ماشین حساب كنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ را در ماشین حساب وارد كنید. 
۳.حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب كنید و حاصل را با ۱ جمع كنید. 
۴.عدد به دست آمده را در ۲۵۰ ضرب كنید. 
۵.حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رابا عدد به دست آمده جمع كنید. یك بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خود را با آن جمع كنید. 
۶.عدد ۲۵۰ را از حاصل به دست آمده كم كنید. 
۷.حالا حاصل را تقسیم بر ۲ كنید. 
حالا این شماره برای شما آشنا نیست؟


 چاپ تصاویر نیمه برهنه خواهر کریس رونالدو

ایلما خواهر بزرگتر کریستیانو رونالدو ستاره سرشناس تیم فوتبال رئال مادرید اسپانیا با ظهور نیمه برهنه بر روی جلد یک مجله پرتغالی برادرش را به شدت خجالت زده کرد . 
به گزارش روزنامه پرتغالی ” فوتبول پرمیرا”، ایلما گفته است که رونالدو را در جریان چاپ و انتشار عکس های نیمه برهنه اش بر روی جلد مجله نگذاشته است. 

 

 







 

 برنامه دانشجویان ایران: مجلس شورای اسلامی هفته ی گذشته در بررسی برنامه پنجم توسعه با پذیرش دانشجوی پولی در دانشگاه های دولتی بدون آزمون موافقت کرد. 

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، بنابر بندی ماده ۲۴ و تبصره ۱ ذیل آن، دانشگاه های دولتی می توانند نسبت به تأسیس شعب در شهر محل استقرار خود یا دیگر شهرها و مناطق آزاد داخل کشور و نیز در خارج کشور به صورت خودگردان و با دریافت شهریه از داوطلبان اقدام کنند. پذیرش دانشجو در شعب دانشگاههای مذکور در داخل کشور خارج از آزمون سراسری انجام خواهد شد. 

بعد از این اقدام تشکل های دانشجویی، برخی نمایندگان مجلس و اساتید دانشگاه با این اقدام مجلس و دولت به شدت مخالفت کردند، دلیل مخالفت ها از زیر پا گذاشتن عدالت تا مشکلات متعدد فرهنگی مطرح شده است. 

تاکنون جنبش عدالتخواه دانشجویی، بسیج دانشجویی ۸ دانشگاه تهران بزرگ و جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران با صدور بیانیه هایی اعلام کرده اند که این اقدام مجلس و دولت با موازین انقلاب اسلامی زاویه جدی دارد. 

خبرنگار “خبرنامه دانشجویان ایران” برای هشدار جدی به نمایندگان محترم مجلس و دولت برای لغو این مصوبه –که متاسفانه با موافقیت هر دو طرف همراه است- بخش کوچکی از عکس های مهمانی های دانشجویان دوره بیرمنگام دانشگاه امیرکبیر که مربوط به سال های اخیر است منتشر می کند. 

دوره بیرمنگام دانشگاه امیرکبیر درواقع نمونه ی عینی نتیجه قانون مصوبه فعلی است که از چند سال پیش در حال بود، این افراد با پول کلانی دانشجوی دانشگاه امیرکبیر شده اند و در انگلستان در حال درس خواندن هستند! 

عکس های زیر تنها و تنها برای روشن شدن فضای غبارآلود فعلی در مجلس و دولت منتشر می شود، تا همچنان که تشکل های دانشجویی اعلام کرده اند و تا زمان لغو هرچه سریعتر مصوبه دانشجوی پولی این افشاگری ها ادامه خواهد داشت. 


 

عكسها در ادامه مطلب.....


 







 جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت: 
ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ 
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد: مرتیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می‌خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی‌کشی؟ ... 
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحشهای مرد عصبی شود و عکس‌العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد: خیلی عذر می‌خوام فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم. 
مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

 







 فتح‌الله‌زاده از آخرین مکالمه اش با مجیدی گفت: شاید شما از من راضی باشید اما من از خودم راضی نیستم. در زمین مدام به فکر “تیام” هستم و وقتی توپ را می‌گیرم چشمان “تیام” جلوی چشمانم می‌آید. احساس می‌کنم مجیدی با این تفکرات تمرکزش را در زمین از دست می‌دهد. 

 

ا


حمله تند کریمی به معمارزاده در رختکن !!

 

پرسپولیس در بازي با صنعت نفت آبادان به وسیله اشتباهات بچگانه دروازه بان خود چهار گل از نفت آبادان خورد تا دنیزلی دومین شکست در کارنامه اش را در قامت سرمربی جدید این تیم ببیند اما این شکست تحقیرآمیز باعث شد تا بازیکنان و کادر فنی پرسپولیس میثاق معمارزاده را مورد انتقاد شدید قرار دهند. 

در نیمه اول این دیدار که با شکست 3 بر یک پرسپولیس خاتمه پیدا کرد دنیزلی با چهره ای برافروخته در رختکن حاضر می شود و بازیکنانش را از دم تیغ می گذراند. دنیزلی با فریادهای خشم آلود خود بازیکنان و مخصوصا دروازه بان تیم را مورد هدف قرار می دهد. در این لحظه مترجم مربی ترک تبار پرسپولیس سعی می کرد خیلی آرام حرف ها را به بازیکنان انتقال دهد اما دنیزلی از او می خواهد با همان شدت حرف هایش را برای بازیکنان ترجمه کند. 

البته خود بازیکنان هم می توانستند متوجه شوند که دنیزلی در حرف هایش و صدای بلندی که از گلویش خارج می کرد چه می گوید. دنیزلی بعد از آن بازیکنان را با یک حمله برای شروع نیمه دوم بدرقه می کند: «شماها مغزتان را از دست دادید؟ بروید و بازی تان را انجام دهید». 

در نیمه دوم روند پرسپولیس مطابق چند بازی گذشته تغییر می کند و پرسپولیس باوجود برتری اش روی محوطه جریمه نفت نمی تواند نتیجه را عوض کند و سوت پایان بازی با اعلام شکست پرسپولیس به صدا درمی آید. 

همزمان با سوت پایان بازی فونیکه سی ستاره بی چون و چرای نفت در این بازی به سمت کاپیتان پرسپولیس می رود و از او می خواهد پیراهنش را با او تعویض کند. کریمی درخواست مهاجم سه گله نفت در این بازی را قبول می کند و پیراهنش را تعویض می کند اما پیراهن را بر تن نمی کند. 

کریمی درحالی که پیراهن شماره 11 فونیکه را روی دوشش انداخته توسط هواداران آبادانی تشویق می شود و برای تشکر از انها دستش را تکان می دهد اما قسمت جالب داستان جایی است که کاپیتان عصبانی پرسپولیس وارد رختکن می شود. 

در سکوت مطلق رختکن که بازیکنان سعی می کردند حتی لوازم خود را بدون ایجاد صدایی جا به جا کنند ورود علی کریمی مصادف می شود با ایجاد یک حادثه برای گلر پرسپولیس. میثاق که سر خود را در آغوش گرفته و سعی می کرد نگاهش به نگاه بازیکنان نیفتد با صدای کریمی از جای خود بلند می شود. 

كریمی پیراهن فونیکه سی را به سمت میثاق پرتاب می کند و در ادامه به او می گوید: «پیراهن فونیکه را یادگاری داشته باش تا یادت نره امروز چه کار کردی!» 

میثاق دوباره می نشیند و سرش را دوباره به زیر می اندازد. بازیکنان در تمام این لحظات تنها ناظر این صحنه بودند و هیچ کس نتوانست در این زمان کلمه ای را به زبان بیاورد. بازیکنان منتظر حضور دنیزلی بودند تا او بازهم آنها را مورد هدف قرار دهد اما دنیزلی با حضورش در رختکن بدون بیان کوچک ترین حرفی با بازیکنان، دستور خروج از رختکن را صادر کرد. 

 







 

دختره: 
اوایل ترم بود.صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. 

چون عجله داشتم بجای 5000 تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون. 

سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از پسرای آس و خوشتیپ کلاس جلو نشسته! 

یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد! 

با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: 

کرایه ی آقارو هم حساب کنید! 

پسره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه ... 

اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا! 

منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم! 

می گفتم به خدا اگه بزارم!تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده! 

همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، 

بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟! 

یهو انگار فلج شدم.آخه پول دیگه ای نداشتم! 

الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم آقای خوشتیپ 

کرایه ی جفتمونو حساب کرد!ولی از خنده داشت میترکید! :| 

داشت گریه ام می گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: 

پیش میاد عزیزم ناراحت نباش! موافقی ناهارو با هم بخوریم؟! 

حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم! 

خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه !! 

این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم 

ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو "مستضعف" سیو کرده ..!
 

 







 عشق سر کوچه ... 


دستشو گرفت و محکم بغلش کرد. اونم چشماشو بست و خودشو تو بغلش رها کرد و با صدای 


نفساش که تندتر و تندتر می شد از حال رفت. 


چند روز بعد پسش زد و رفت دنبال یه عشق تازه!!! 


عشق تازه؟! 


عشق ؟! 


چه واژه ی غریبی! کی می گه اینا عشقه؟ کی معنی واقعی عشقو می دونه؟؟؟ 


این عشق هایی که سر کوچه شروع می شه و ته کوچه تموم می شه! 


کی می گه من عاشقم و جونم رو قربون معشوقم می کنم. کی می گه اگه تو با من نمونی من می 
میرم. 


هر کی گفته بدون که داره بزرگترین دروغ عمرشو می گه! وقتی باهاش حرف می زنی فکر می 
کنی که دوست داره اما دریغ که به غیر از تو با عشقای دیگه ای هم حرف می زنه. 


بعدم یه روز دست رد به سینه ات می ذاره. 


یا تو کی می گی عاشقی چرا نگاه های پر عشوه رو دنبال می کنی ؟! 


مگه تو عاشقش نیستی پس چرا با عشوه ی یکی دیکه از خودت بی خود می شی. 


چرا با خنده های یکی دیگه می خندی . اما با چشم گریون عشقت گریه نمی کنی. 


چرا تو که عاشقی بی وفایی می کنی ؟ 


تو دوستش نداری اینو همه می دونن اما می خوای چند روزی باهاش باشی و بعدش هم ... 


بلبل عاشق نیست که دم به دم فریاد می زنه و می گه من عاشق گلم . به خدا بلبل عاشق نیست. 


عاشق پروانه ست که توی آتش عشقش می سوزه و دم بر نمیاره. 


هیچ کس نمی فهمه که دل پروانه چه قدر عاشقه؟ تنها پروانه ست که جونشو مِهرِ شمع می کنه، 


نه مثل بلبل که با هر گلی می آمیزه و روی هر شاخه ای آواز عشق سر می ده. 


دریغا! 


عشق تو نگاه های پر هوس نیست. عشق تو دستای گرم نیست. عشق تو بستر آلوده به خون 
نیست. 


عشق تو چشم های بی قراره. عشق تو نگاه های منتظره. عشق تو شرمی که حتی نگاهش رو از 
محبوبش می دزده. عشق تو همراهی با یاره. 


عشق تو حرفایی که هیچ وقت زده نمی شه....







در دنیا دو تصویر برای من زیباست، تصویر گل و تصویر مادرم. (بالزاک) 

تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند. (امرسون) 

مادر شاهکار طبیعت است. (گوته) 

مادر سازنده جهان و تابلوی آفریدگار است. (بتهوون) 

یک بوسه مادر من بود که مرا نقاش کرد. (رافائیل) 

شاید یک مادر بتواند با فرزند بالغ خود مخالفت کند اما هرگز نمی تواند در برابر کودک خردسالش که بازوان کوچکش رابه سویش دراز کرده تا او را درآغوش بگیرد مخالفت کند. (ماریا فون تراپ) 

وقتی مردم از شغلم می پرسند می گویم: قبل از هر چیز من یک مادرم. 

(فرزندان شما نماینده افکارتان هستند آنان در حکم جملاتی هستند که عقاید شما را بیان می کنند. (ژاکلین جکسون) 

(مادر واسطه ای است که از طریق وی کودک نورسیده وجود خود را به صورت یک انسان اجتماعی متحول می کند.(بیتا رانک) 

زمانی که یک مادر به فرزندش نگاه می کند که آرام در میان عروسکهایش به خواب رفته است، 

به این فکر می کند که فردایشان هرچه قدر هم زیبا باشد هرگز نمی تواند جای آن لحظه ناب را بگیرد. (ژوآن بینز) 

یادم می آید وقتی ساعت دو نیمه شب با صدای کودک گرسنه ام از خواب برمی خواستم از دیدار دوباره اش تمام وجودم لبریز از شادی و عشق میگشت . (مارگارت درابل) 


ناگهان عشق چون موجی در وجودم پیچید و وادرام کرد تا به سوی گهواره بروم و آن موجود کوچک و معصوم را در آغوش بگیرم. (روزی توماس)






صفحه قبل 1 ... 49 50 51 52 53 ... 58 صفحه بعد

CopyRight © 2011 - 2012 hamehjore Group , All Rights Reserved
تمامی حقوق متن ها، تصاویر مربوط به این سایت می باشد و استفاده از آن ها با لینک دادن به سایت مجاز می باشد.